سهم چشمانت بهار...
پسر گلم از يه هفته پيش كه ده ماهه شدي روي پات وايميستي و چند قدم راه ميري اما مي افتي و دل من ريش ميشه . اميدوارم وقتي بزرگ شدي هيچ مانعي سد راه موفقيت هات نباشه و هميشه موفق و پيروز باشي . زندگي من صبح ها كه ميام اداره بيدار ميشي و دلت ميخواد با من بازي كني اما من ديرم ميشه و بايد برم اداره تا وقتي برگردم خونه مادر جون دنبالت به فكرتم و آرزو ميكنم كاش تمام روز كنارت بودم و بغلت ميكردم.
سهم چشمانت بهار...
بخت و تقدیرت قشنگ...
عمر شیرنت بلند...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی