بدون عنوان
عزيز دلم روز پنجشنبه حنا بندون دختر همكار خاله جون دعوت شديم . ظهر پنجشنبه كه رفتم خونه مادر ،خاله حنا ها رو آورده بود اونجا تزيين كنيم . تو كه چيز تازه اي ديده بودي كلي ذوق زده شدي و همش تو دست و پا بودي. شب كه رفتيم جشن از همون لحظه ورود وقتي نورپردازي رو ديدي كلا ما رو فراموش كردي و تا اخر مراسم با نورا درگير بودي و مشغول تماشاي مراسم قربونت برم . نوبت تو هم ميرسه ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی